برایِ پسرم ( امیر رضا ) :
امیرِ من
آمد گُلی به دنیا ، از مِلکِ بختیاری
شاداب رُخ ، شِکُفته ، چون نوگُلِ بهاری
رویَش چو ماهِ تابان ، قَدَش چو شاخِ شِمشاد
از قامت استوار است ، چون کوهِ آسِماری
گشته رها چو شیری ، از بیشه زارِ زاگرس
تا حک کند به تاریخ ، یک نامِ ماندگاری
بعد از گذشتِ سالی ، از رَه رسیده اکنون
رها نموده ما را ، از بُغضِ انتظاری
با اِقتباس زِ نامِ نیکِ شَهِ خُراسان
رضا لقب گرفته ، این عشقِ تَه تَغاری
دُردانه ی پدر شد ، امیر رضایِ خوش نام
تا که ز دل بر آرَد ، ایامِ غمگُساری
ما را چه حالِ خوبیست ! ، در باورِ زمانه
بهتر از این چه باشد ، اینگونه افتخاری ؟
داوود ! بِبال بر خود ، در این وِلایتِ عشق
نزدِ امامِ هشتم ( ع ) ، یک عُمر همجواری .
یا مولایم : امام رضا ( ع )
یا امام رضا ( ع ) ! من و پسرم امیر رضا ، تا ابد غلامتیم
شاعر معاصر : داوود جمشیدیان ، متخلّص به سِتین
اسفندماه 1398 --- خراسان رضوی ( مشهد )
اشتراک گذاری در تلگرام
درباره این سایت